عشق کجاها می بردعارفانه 560
میخانه باز و عشق ما ، ما را کلیسا می برد
تقدیر گویی دم به دم ، ما را به آنجا می برد
تقدیر گویی دم به دم ، ما را به آنجا می برد
رخسار زیبایش زند ، بر هم همه میخانه ها
مستانه جان بیرون کند ، ما را به یغما می برد
مستانه جان بیرون کند ، ما را به یغما می برد
چون بیکران مهرش بود ، حدی ندارد لطف او
کرده دلم را ساربان ، عشقش کجاها می برد
کرده دلم را ساربان ، عشقش کجاها می برد
گویی پریشان آمده ، ما را به صحرا می برد
ای عاشقان دلدار ما ، ما را به اعلا می برد
ای عاشقان دلدار ما ، ما را به اعلا می برد
سوزی نهفته در دلم ، چشمان او آتش زده
انگار قلب قیس را ، دستان لیلا می برد
انگار قلب قیس را ، دستان لیلا می برد
دردی کنون درجان وتن،هردم فزون ازعشق او
آن عشق،باقرتورا، بهر مداوا می برد
24/6/99
قیساسم مجنون قیس بوده است
آن عشق،باقرتورا، بهر مداوا می برد
24/6/99
قیساسم مجنون قیس بوده است
درباره این سایت